تازگی ها متوجه شدم اگه مسوولی چندان مومن و خدا ترس هم نباشه توی مراسم های خاصی مجبوره به خدا پناه ببره!
این اتفاق توی اغلب و شاید توی همه مراسم های تودیع و معارفه ها می افته.
مسوولی که قراره تودیع بشه می ره بالای سن و می گه فقط برای خدا کار کنید...
اگه برای خودتون کار کنید می شید نفس پرست،
اگه برای دیگران کار کنید می شید بت پرست
و اگه برای خدا و دیگران کار کنید می شید مشرک
فقط برای خدا کار کنید و توی این راه از چیزی نترسید.
بعد نیم ساعت سخنرانی نوبت نفر بعد می شه که از کار کردن برای خدا بگه و از خدا ترسی سخنرانی کنه!
و در نهایت هم نوبت مدیر جدیدی میشه که قراره معرفی بشه
از اول کار شروع می کنه به سخنرانی که هیچ عبادتی بالاتر از خدمت به خلق نیست و باید برای جلب رضای الهی به مردم خدمت رسانی کرد.
همه این حرفها خوب و نیکو...
اما باید از مسوولان محترمی که خیلی شیرین و زیبا حرف میزنن پرسید: مگه تا دیروز خدابالای سرت نبود که برا خدا بخوای کار کنی!
اصلا مگه برای خدا کار کردن داد زدن میخواد و پز دادن؟
مگه کسی که برای خدا کار می کنه خستگی یادش می افته یا ارباب رجوعی نا امید از در اتاقش برمی گرده؟
مگه مسوولی که برای خدا کار کنه به خودش اجازه می ده جلسات رو با نیم ساعت تاخیر شروع کنه و تا نیم ساعت بعد نماز و اذان هم جلسه رو تموم نکنه؟
مسوولان محترم بهتر نیست به جای سخنرانی در عمل با خدا بودنشون رو به همه ثابت کنن؟ "البته تف به ریا".