گفتم جمشیدانصاری زمانی نماینده مردم زنجان و طارم بود تو مجلس شورای اسلامی!
خاطرم هست سال 88 بود و چند هفه ای از حماسه 9 دی می گذشت و من تو مسیر نماز جمعه برای پوشش خبری...
اون موقع نماز جمعه توی امامزاده اقامه می شد و خبری از مصلای کنونی زنجان نبود!
ورودی امامزاده جایی که هر عابر پیاده ای می تونست ببینه، یه طومار 20 تا 30 متری گذشته بودن و هرکی رد می شد چند دقیقه نگاش می کرد و بعد هم امضای مبارکش رو پایین اون طومار به ثبت می رسوند.
مضمون نوشته روی طومار این مطلب بود:
جناب آقای دکتر لاریجانی رییس محترم مجلس شورای اسلامی، پیرو عضویت و فعالیت نماینده مردم این شهر آقای "جمشید انصاری" در بنیاد باران که از حامیان جریان فتنه سبز است، ما مردم زنجان خواستار لغو اعتبارنامه نمایندگی ایشان هستیم.
حقیقت این که چه کسی این طومار رو آماده کرده بود هرگز آشکار نشد
همونطور که هیچ وقت آشکار نشد چه کسی مردم زنجان رو برای اعتراض به وضعیت سرب و روی جلوی استانداری جمع کرد،
همونطور که هرگز مشخص نشد چه کسی گاوی رو از جیب مبارکش خرید و جلوی پای انصاری قربونی کرد...
بماند که این طومار به این بلندی رو همه امضا کردند اما اینکه به جایی رسید یا کسی غیر از شرکت کنندگان توی نماز جمعه هم اون رو دید یا نه جای تعجب و پرسش داره!
چهار سال گذشت
دولت عوض شد
داغ مردم به ظاهر از فتنه سبز سرد شد
شاید هم بشه گفت بعضیا فراموش کردن چه ضربه ای به نظام وارد شد...
چهار سال گذشت و آقای نماینده با حکم رییس دولت تدبیر و امید شدن استاندار زنجان
استاندار شدن جمشید انصاری همانو جمع شدن مردم توی نقاط مختلف شهر در استقبال از استاندار بومی و مردمی زنجان همان!
جمشید انصاری که چهار سال پیش از نظر مردم و البته بر اساس مستندات موجود از حامیان آقای میرحسین موسوی و جناب کروبی بودن، اونقد منفور شده بود که برای لغو اعتبار نامه اش طومار امضا کنند و اعتراض حالا شده بود عزیز دل همون مردم
روزگاره دیگه....
از کی تا حالا خبرنگار جماعت شدن موی دماغ؟
نعوذ بالله داری به مقدسات توهین می کنی؟
اصلا خبرنگاری و سماجت از کی تا حالا یه جا جمع شدن که این دومی باشه؟
این ها رو در دفاع از جمعیت هم صنف خودم گفتم
خبرنگاری که سمج نباشه، موی دماغ نباشه و مو رو از ماست بیرون نکشه که خبرنگار نیست، میرزا بنویسه!!!!
اما...
این روزها متاسفانه خبرنگار به نظر بعضیا شده موی دماغ!!!!
نباید سر جلسات حاضر بشه
نباید اظهار نظر کنه
نباید سوالشو کش بده و تا بن ماجرا پیش بره
اصلا باید لال مونی بگیره بمیره!!!!
خبرنگار و چه به انتقاد و سوال
همین شده که الآن توی زنجان خبرنگارا شدن... دور از جون... شرمنده... اخ
آخه چرا یکی نیست به این مسوولان دولت تدبیر و امید بگه:
اگه نقد خبرنگار نباشه
اگه حضور خبرنگار نباشه
اگه رسانه نباشه
شما این همه خدمت کوچیک و بزرگتون رو چطور می خواید اطلاع رسانی کنید؟؟؟؟!؟!
چطور می خواید ایرادای کارتون رو ببینید؟؟؟؟
اصلا مگه امام خمینی(ره) نفرمودن که هر کاری می کنید به مردم بگید تا از برکات جمهوری اسلامی خبردار بشن؟؟؟
آخه برادر من بیرون کردن خبرنگارا و راه ندادنشون به جلسات و توقیف روزنامه هم شد کار....
من دیگه حرفی ندارم....
سال 88 بود به گمونم که ترسون لرزون برای اولین بار تلفن رو برداشتم شماره جمشید رو گرفتم
اون موقع ها جمشید انصاری نماینده شهر ما بود و من یه خبرنگار تازه کار و شناخته نشده!
جواب تماسمو داد و قرار شد پنجشنبه همون هفته برم دفتر کارش و باهاش مصاحبه کنم!
موضوع چی بود؟
هدفمندسازی یارانه ها!
.
.
.
من خوب خبرنگار خبرگزاری دولت بودم و انصاری نماینده اصلاح طلب مخالف دولت!
سعی کرده بودم سوالاتمو رو از قبل یادداشت کنم تا نسنجیده سوالی نکنم که متوجه آماتور بودنم بشه!!
هر چند که انصاری زرنگ تر و باهوش تر از این حرفاست و همون ساعت اول دستش اومد که با کی طرفه!
اما جریان مصاحبه ما دو نفر، بیشتر شبیه یه مجادله بود تا یه گفتمان خبری!
من شده بودم خبرنگار اصول گرای حامی دولت و اون اصلاح طلب مخالف دولت....
برای همین من هم اغلب مصاحبه هاش رو ویژه کار می کردم و خودش می گفت شما که می ری پرونده سیاه ما رو سیاه تر می کنی!
روزها و سال ها گذشت و حالا جمشید انصاری شده استاندار زنجان و من هم برای خودم شدم یلی که کسی حریفش نیست!
اما هنوزم نگاهمون بهم همونیه که روز اول
اون منو خوب می شناسه و منم اونو....
برای همینم هست که وقتی سر جلسه پیدام نمیشه سراغمو از همکارام می گیره و وقتی من سر جلسه نمیرم سراغشو از حاضرین توی جلسه...
خوب ما یه جورایی حریف هم محسوب می شیم!!!
اون تلاش می کنه سوالای منو جواب نده من سعی می کنم تا آخرین جوابم رو هرجور شده از زیر زبونش بیرون بکشم!!
خودمونیم جمشید انصاری هم آدم باحالیه ها فقط حریف و همراه نداره!
مثل من...