سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

سالی یک روز است، اما امسال در زنجان 17 مرداد روز خبرنگار نبود.

طبق روال معمول هر سال، به پاس بزرگداشت زحمات خبرنگاران، در سالروز شهادت محمود صارمی خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی مراسمی بر پا می شود.

هر چند این مراسم ها برابر با تلاش شبانه روزی یک سال یک "خبرنگار" نمی تواند باشد، اما همین بس که فرصتی برای قدردانی از زحماتی فردی فراهم می شود که یک سال در گمنامی تمام اقدام به اطلاع رسانی و دفاع از حقیقت و تلاش برای رفع مشکل مردم می کند.

شاید همان هدیه کوچکی که در این روز به خبرنگار اعطا می شود، برابر با گوشه کوچکی از زحمات وی نباشد، اما همین بس که یک روز همگان از این قشر پر تلاش و زحمتکش یاد می کنند و به خاطر می آورند که چه میزان تلاش و کوشش وی،‌در پیشبرد اهداف و برنامه ها و برطرف سازی موانع موجود کارساز و راهگشا بوده است.

اما امسال در زنجان این روز گویا به فراموشی سپرده شد و به نام خبرنگار، دیگران بهره بردند و شب با لبی خندان راهی خانه شدند.

به دلیل واقع شدن 17 مرداد "روز خبرنگار" با جمعه، امسال خانه مطبوعات استان زنجان به عنوان تیمی که اجرای برنامه پاسداشت این روز را بر عهده گرفته بود، زمان پاسداشت را به عصر پنجشنبه موکول کرد.

خبرنگاران و البته تمام مدعیان خبرنویسی خوشحال و خندان از اینکه قرار است، یک روز برای خود بنویسند و سخن از مدیران دستگاه های مختلف و مشکلات بخش های گوناگون نباشد، راهی تالار علامه طباطبایی دانشگاه‌آزاد اسلامی زنجان شدند.

ساعت شش و 30 دقیقه مراسم طبق برنامه ریزی ها شروع شد و آقای "داوود بیات" پس از نطق کوتاه و قرایی که با کمک گرفتن از آیه ای از سوره احزاب خواند، با قرائت قرآن زنگ آغاز برنامه را به صدا درآورد.

از همان ابتدا پیدا بود که هیچ انسجام و نظمی در برنامه ریزی ها وجود ندارد و نباید انتظار وقوع معجزه برای خبرنگاران را داشت.

مراسم روز خبرنگار در زنجان

از ترتیب نشستن مسوولان مطبوعات، خبرنگاران و مدیران مدعو و حضور گروه کر ارتش در صندلی ها تا تمام شدن ویژه نامه ای که به مناسبت روز خبرنگار چاپ شده بود،‌ اما دست کمتر خبرنگاری رسید.

در ادامه برنامه "ناصر مقدم" مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان زنجان پشت تریبون رفت و آمار جالبی ارائه داد.

زنجان صاحب 54 نشریه محلی، 12 نمایندگی خبرگزاری و 19 نمایندگی نشریه سراسری است.

مقدم این را نیز یادآورشد که از نشریات محلی دو نشریه به صورت روزنامه منتشر می شوند و مابقی یا هفته نامه هستند و یا دو هفته نامه، ماهنامه و فصلنامه.

مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان زنجان که به نظر مختصر اطلاعاتی نیز در زمینه مشکلات مطبوعات داشت به برنامه دولت برای خبرنگاران و آموزش آنان اشاره کرد و از برگزاری جشنواره منطقه ای مطبوعات خبرداد.

پس از مقدم نوبت به مسعود الماسی مدیر خانه مطبوعات استان زنجان که پیش از این حاشیه های بسیاری برای برنامه این روز رقم زده بود، رسید.

مسعود الماسی پشت تریبون رفت، اما از مشکلات پیش روی خبرنگاران نگفت، از دردی که خبرنگاران طی یک سال در برابر مدیران ناآگاه و یا لجباز می کشد، نگفت، از توهین و حقارتی که به خبرنگاران می شود، حرفی نزد و بغض در گلو مانده خبرنگاران در کلامش جایی نداشت.

وی فقط به ارائه گزارش عملکردی پرداخت که قرار بود در آینده اجرا شود و خود نیز به خوبی می دانست پس از این مراسم هیچ سمتی در خانه مطبوعات استان زنجان ندارد و باید بساط خود را برای ریاست انجمن سینماگران جوان جمع کند.

مجری پس از سخنرانی الماسی پشت تریبون رفت و از پخش کلیپی خبر داد که به مناسبت روز خبرنگار آماده شده بود، کلیپی که 25 دقیقه به طول کشید اما هیچ حرفی از سختی کار خبرنگاری، مشقت هایی که خبرنگاران طی 12 ماه گذشته متحمل شده اند و شادی آنان نشان نداد.

کلیپ منحصر بود به سخنرانی عده ای کثیری که اغلب آنان از عرصه خبر بی اطلاع بودند و فقط از دور می دانستند زنجان مطبوعاتی دارد و خبرنگارانی در آن فعالیت می کنند.

کلیپ سرشار بود از تصاویر لگوی هفته نامه ها و ماهنامه هایی که هر از چند گاهی فاصله انتشار آنها به شش ماه نیز می رسد اما تصویری از خبرگزاری ها و حتی رسانه ملی در آن وجود نداشت.

پس از پخش کلیپ نوبت معاون پارلمانی وزیر آموزش و پرورش که مدیر مسوول هفته نامه پیام زنجان و رییس ستاد انتخاباتی رییس جمهوری در سال 92 در زنجان بود رسید و وی پس از بیان خاطره ای از لزوم رعایت اعتدال در جمع اصحاب رسانه خبر داد.

شاید جای اعتراض داشته باشد که به حجت الاسلام مصطفی ناصری یادآورشد، جناب رییس ستاد انتخابات آقای روحانی، منظور رییس جمهور از اعتدال سکوت اصحاب رسانه در برابر ناملایمتی ها و سختی ها نیست، چه آنکه ایشان به وضوح بارها منظور خود از اعتدال را عنوان کرده اند و هیچ جای سخن خود نگفته اند خبرنگاران باید چشم به روی واقعیت ها ببندند و به خاطر رعایت اصل اعتدال از اعتراض علیه آن خودداری کنند.

محمد رضا خانمحمدی نماینده مردم ابهر، خرمدره و سلطانیه چهارمین سخنرانی بود که پشت تریبون حاضر شد و در ابتدای سخنان خود نسبت به طولانی بودن کلیپ پخش شده اعتراض کرد.

خانمحمدی به سختی کار خبرنگاران اشاره کرد اما بخش مهم سخنان وی مربوط به مشکلات اقتصادی گریبان گیر کشور اختصاص یافت.

حسین نجاری رییس هیات مدیره خانه مطبوعات زنجان پس از نماینده مجلس شورای اسلامی پشت تریبون رفت و در نطق قرایی از رسالت خبرنگاران سخن گفت، اما چه حیف که باز سخنی از درد و رنج خبرنگاران که از نبود بیمه، قراردادهای کاری، دستمزد مناسب، دوره های آموزشی لازم، نظارت بر فعالیت آنان و برابری خبرنگاران اسمی و رسمی می نالند، نراند.

این مراسم دو سخنران دیگر نیز داشت که هیچ یک از جمع خبرنگاران نبودند و حرفی از مشکلات این قشر نزدند.

احمد حکیمی پور عضو شورای اسلامی شهر تهران و حسین محرابی مدیرکل مطبوعات و رسانه های داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دونفری بودند که هر یک بخشی از این برنامه دو ساعته را پرکردند.

بخشی از برنامه نیز به تک نوازی استاد نجفی اختصاص یافت و برای دومین بار کلیپ دیگری پخش شد.

قسمت پایانی برنامه که همه خبرنگاران پس از این مدت انتظار و شنیدن سخنرانی های غیر مرتبط منتظرش بودند، تجلی و تقدیم هدایا بود.

اما زمانی که مراسم تجلیل به پایان رسید، از تنها کسانی که به نظر نیازی به تجلیل نداشتند و یاد نشد، همان خبرنگارانی بودند که طی برنامه نه نامی از آنها برده شده بود و نه یادی بر سر زبان ها افتاده بود.

در پایان برنامه از پیشکسوت که فقط برخی از آنها از اصحاب رسانه محسوب می شدند و برخی دیگر در عرصه های مختلفی غیر خبر و اطلاع رسانی فعالیت می کردند، تجلیل شد.

فعال اجتماعی، تاریخ نگار، استاد دانشگاه و چاپخانه دار از جمله این افراد بودند که تا کنون در رسانه ها فقط به عنوان منبع خبری مورد توجه قرار می گرفتند و اکنون به نام رسانه و در روز خبرنگار با عنوان پیشکسوت این عرصه مورد تجلیل واقع شدند.

بخش دوم تجلیل که شگفتی بیشتر خبرنگاران را رقم زد تجلیل از مدیرانی بود که طی سال کمترین حمایت را از رسانه ها نداشتند، اما به عنوان دوستدار رسانه مورد تقدیر واقع شدند.

علت اصلی این گزینش فقط کمکی نقدی بود که این مدیران برای برگزاری روز خبرنگار از خانه مطبوعات کرده بودند.

برنامه به پایان رسید و بار دیگر خبرنگاری که طی سال مظلوم بود، مظلومتر واقع شد و هیچ یک از مدیران و مسوولان استانی که بالای سن برای اعطای هدایا ایستاده بودند حتی جویا نشدند که چرا نامی از خبرنگار برده نشد و جایگاه این افرادی که مورد تجلیل واقع شدند در میان اصحاب رسانه کجاست.

باید به چند روز قبل تر از روز خبرنگار بازگشت و مشاجره ای که میان رییس شورای شهر زنجان و یکی از خبرنگاران واقع شده و منجر به خواباندن سه ضربه سیلی به گوش خبرنگار شده بود، اشاره کرد و در تکمیل این خبر گفت، این دعوا پس از دو روز با میانجیگری  فرماندار به سادگی به آشتی بدل شد.

بماند فردی که در این دعوا با عنوان خبرنگار مورد ضرب و شتم واقع شده بود، عنوان غیر قانونی قائم مقام مدیر عامل خانه مطبوعات را در حالی بر دوش می کشد که هیچ جایگاهی در هیات مدیره ندارد.

بماند که مدیر عامل خانه مطبوعات جلسات هماهنگی پیش از این بارها با منت مسوولیت خود را به رخ خبرنگارانی کشیده بود که با رای و نظر آنان چنین مسوولیتی را بر عهده گرفته بود و حالا می خواست با دریافت یک میلیارد ریال اعتبار برنامه ای در شان و جایگاه خبرنگار اجرا کند.

بماند که همین آقای مدیرعامل از برگزاری برنامه باشکوهی دم می زد که هیچ رنگ و بویی از خبررسانی و خبرنگاری در آن نبود و فقط عنوان روز خبرنگار به فرصتی برای عرض اندام و سود جویی وی تبدیل شده بود.

بماند که محل برگزاری مراسم نه، ولی شامی که میزبان که همان دانشگاه آزاد اسلامی زنجان بود بدون داشتن هیچ گونه مجوزی اقدام به دادن شام به خبرنگاران کرد که از 500 مهمان دعوت شده به این مراسم حتی 150 نفر نیز خبرنگار نبودند.

بماند که در جلسه هماهنیگ نخست روز خبرنگار اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی پرداخت 300 میلیون ریال و استانداری زنجان 100 میلیون ریال برای این مراسم را تضمین کرد ولی برآوردی که هر عاقلی می توانست از مراسم و حاشیه آن داشته باشد، صرف هزینه ای بیشتر از 100 میلیون ریال را تلقی نمی کرد.

بماند که مدیران دوستدار رسانه ای که مورد تجلیل واقع شدند، هریک مبلغی چشم گیر برای برگزاری این مراسم پرداخت کرده بودند، اما چیزی که در نهایت عاید خبرنگاران شد، لوح های خالی و کارت های یک میلیون و 500 هزار ریالی بود.

تمامی این وقایع یک نتیجه بیشتر نداشت و آن اینکه تا کی قرار است به نام خبرنگار، برخی افراد سود جو در لباس مقدسی که برای این شغل دوخته شده است، اقدام به رسیدن به امیال شخصی کرده و با غرور تمام حتی حاضر به شنیدن حرف دل فعالان این بخش و دلسوزان رسانه نباشند.

در حالی صدای اعتراض خبرنگاران سالن علامه طباطبایی را که حالا خالی از حضور مسوولان بود، پر می کرد که هیچ کس حتی مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی پاسخ گوی سوال بی پاسخ خبرنگاران نبود.


  

محبوب است و منفور...

محبوب در نزد ایرانیان و منفور نزد آمریکا و تمام کسانی که به نوعی به آنان وابسته است به خصوص اسرائیل سفاک...

سردار سرلشگر بسیجی که خود را فقط سرباز  رهبر می داند و به نظر در عمر 57 ساله اش، تمام وجود خود را به رنگ ولایت درآورده است.

سردارقاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران، کسی است که آمریکا از وی به نام ژنرال قاسم سلیمانی نام می برد و او را در لیست ترور های خود قرار می دهد او را تروریست می نامند و دستور ترور او را صادر می کند...

شاید همین موضوع دستور ترور این سردار والا مقام و خاکی و خدایی خود، سندی محکم بر حمایت دولت آمریکا و اسرائیل غاصب از تروریست ها باشد.

سردار سلیمانی افتخار تمام ایرانی هایی است که جان خود را در دفاع از میهن و اعتقاد خود در دست دارند و اگر مویی از سرش کم شود، هزاران جوان خود را برای ادامه مسیر او بسیج می کنند.

سردارسرلشگر قاسم سلیمانی الگوی تمام جوانان بسیجی و ولایتی ایران است.


  

گفتم جمشیدانصاری زمانی نماینده مردم زنجان و طارم بود تو مجلس شورای اسلامی!

خاطرم هست سال 88 بود و چند هفه ای از حماسه 9 دی می گذشت و من تو مسیر نماز جمعه برای پوشش خبری...

اون موقع نماز جمعه توی امامزاده اقامه می شد و خبری از مصلای کنونی زنجان نبود!

ورودی امامزاده جایی که هر عابر پیاده ای می تونست ببینه، یه طومار 20 تا 30 متری گذشته بودن و هرکی رد می شد چند دقیقه نگاش می کرد و بعد هم امضای مبارکش رو پایین اون طومار به ثبت می رسوند.

مضمون نوشته روی طومار این مطلب بود:

جناب آقای دکتر لاریجانی رییس محترم مجلس شورای اسلامی، پیرو عضویت و فعالیت نماینده مردم این شهر آقای "جمشید انصاری" در بنیاد باران که از حامیان جریان فتنه سبز است، ما مردم زنجان خواستار لغو اعتبارنامه نمایندگی ایشان هستیم.

جمشید انصاری

حقیقت این که چه کسی این طومار رو آماده کرده بود هرگز آشکار نشد

همونطور که هیچ وقت آشکار نشد چه کسی مردم زنجان رو برای اعتراض به وضعیت سرب و روی جلوی استانداری جمع کرد،

همونطور که هرگز مشخص نشد چه کسی گاوی رو از جیب مبارکش خرید و جلوی پای انصاری قربونی کرد...

بماند که این طومار به این بلندی رو همه امضا کردند اما اینکه به جایی رسید یا کسی غیر از شرکت کنندگان توی نماز جمعه هم اون رو دید یا نه جای تعجب و پرسش داره!

چهار سال گذشت

دولت عوض شد

داغ مردم به ظاهر از فتنه سبز سرد شد

شاید هم بشه گفت بعضیا فراموش کردن چه ضربه ای به نظام وارد شد...

چهار سال گذشت و آقای نماینده با حکم رییس دولت تدبیر و امید شدن استاندار زنجان

استاندار شدن جمشید انصاری همانو جمع شدن مردم توی نقاط مختلف شهر در استقبال از استاندار بومی و مردمی زنجان همان!

جمشید انصاری که چهار سال پیش از نظر مردم و البته بر اساس مستندات موجود از حامیان آقای میرحسین موسوی و جناب کروبی بودن، اونقد منفور شده بود که برای لغو اعتبار نامه اش طومار امضا کنند و اعتراض حالا شده بود عزیز دل همون مردمیعنی چی؟باید فکر کرد

روزگاره دیگه....


  

از کی تا حالا خبرنگار جماعت شدن موی دماغ؟

نعوذ بالله داری به مقدسات توهین می کنی؟

اصلا خبرنگاری و سماجت از کی تا حالا یه جا جمع شدن که این دومی باشه؟ 

این ها رو در دفاع از جمعیت هم صنف خودم گفتم

خبرنگاری که سمج نباشه، موی دماغ نباشه و مو رو از ماست بیرون نکشه که خبرنگار نیست، میرزا بنویسه!!!!

 

اما...

 

این روزها متاسفانه خبرنگار به نظر بعضیا شده موی دماغ!!!!

نباید سر جلسات حاضر بشه

نباید اظهار نظر کنه

نباید سوالشو کش بده و تا بن ماجرا پیش بره

اصلا باید لال مونی بگیره بمیره!!!!

خبرنگار و چه به انتقاد و سوالاصلا!

همین شده که الآن توی زنجان خبرنگارا شدن... دور از جون... شرمنده... اخمدرک داشتن

آخه چرا یکی نیست  به این مسوولان دولت تدبیر و امید بگه:

اگه نقد خبرنگار نباشه

اگه حضور خبرنگار نباشه

اگه رسانه نباشه

شما این همه خدمت کوچیک و بزرگتون رو چطور می خواید اطلاع رسانی کنید؟؟؟؟!؟!

چطور می خواید ایرادای کارتون رو ببینید؟؟؟؟

اصلا مگه امام خمینی(ره) نفرمودن که هر کاری می کنید به مردم بگید تا از برکات جمهوری اسلامی خبردار بشن؟؟؟

آخه برادر من بیرون کردن خبرنگارا و راه ندادنشون به جلسات و توقیف روزنامه هم شد کار....

من دیگه حرفی ندارم....عصبانی شدم!


  

سال 88 بود به گمونم که ترسون لرزون برای اولین بار تلفن رو برداشتم شماره جمشید رو گرفتم

اون موقع ها جمشید انصاری نماینده شهر ما بود و من یه خبرنگار تازه کار و شناخته نشده!

جواب تماسمو داد و قرار شد پنجشنبه همون هفته برم دفتر کارش و باهاش مصاحبه کنم!

موضوع چی بود؟

هدفمندسازی یارانه ها!

.

.

.

من خوب خبرنگار خبرگزاری دولت بودم و انصاری نماینده اصلاح طلب مخالف دولت!

سعی کرده بودم سوالاتمو رو از قبل یادداشت کنم تا نسنجیده سوالی نکنم که متوجه آماتور بودنم بشه!!

هر چند که انصاری زرنگ تر و باهوش تر از این حرفاست و همون ساعت اول دستش اومد که با کی طرفه!

اما جریان مصاحبه ما دو نفر، بیشتر شبیه یه مجادله بود تا یه گفتمان خبری!

من شده بودم خبرنگار اصول گرای حامی دولت و اون اصلاح طلب مخالف دولت....

برای همین من هم اغلب مصاحبه هاش رو ویژه کار می کردم و خودش می گفت شما که می ری پرونده سیاه ما رو سیاه تر می کنی!

روزها و سال ها گذشت و حالا جمشید انصاری شده استاندار زنجان و من هم برای خودم شدم یلی که کسی حریفش نیست!

اما هنوزم نگاهمون بهم همونیه که روز اول

اون منو خوب می شناسه و منم اونو....

برای همینم هست که وقتی سر جلسه پیدام نمیشه سراغمو از همکارام می گیره و وقتی من سر جلسه نمیرم سراغشو از حاضرین توی جلسه...

خوب ما یه جورایی حریف هم محسوب می شیم!!!

اون تلاش می کنه سوالای منو جواب نده من سعی می کنم تا آخرین جوابم رو هرجور شده از زیر زبونش بیرون بکشم!!

خودمونیم جمشید انصاری هم آدم باحالیه ها فقط حریف و همراه نداره!

مثل من...مؤدبچشمک


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :7
بازدید دیروز :8
کل بازدید : 32478
کل یاداشته ها : 16


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ